معرفی دین یهود

هنگامى كه سه ماه از خروج بنی اسراییل از مصر گذشته بود، حضرت موسى (ع) مأموريت يافت براى گفتگو با خداوند به بالاى طور سينا (=كوه سينا) برود. وى در آنجا دو لوح دريافت كرد كه فرامین خداوند بر آن‌ها نقش بسته بود. قرآن كريم از ‌«الواح» به صيغه جمع نام مى برد. (شعرأ:52) از جمله‌ی آن فرمان‌ها ده حكم بسيار مهم است كه به ده فرمان معروف شده است:

1- براى خود خدايى جز من نگيرید؛

2- به بت‌ها سجده نكنيد؛

3- نام خدا را به باطل نبريد؛

4- شنبه را گرامى بداريد؛

5- به پدر و مادر خود را احترام بگذارید؛

6- كسى را به قتل نرسانيد؛

7-زنا نكنيد؛

8- دزدى نكنيد؛

9- برای همسايه شهادت دروغ ندهيد؛

10- به اموال و ناموس همسايه طمع نورزيد.

پس از آن، تفصيلاتى درباره اين احكام در باب 21 به بعد سفر خروج آمده است.

10- گوساله پرستى

درتورات نقل شده وقتى بنی اسراییل مشاهده كردند حضرت موسى (ع) در مراجعت از طور سينا تأخير كرد، نزد حضرت هارون (ع) رفتند و از او درخواست كردند تا براى آنان خدايانى بسازد و آن حضرت موضوع را به حضرت موسى (ع) اطلاع داد و خواست آنان را هلاك كند، اما بر اثر شفاعت وى از آن صرف نظر كرد.

حضرت موسى (ع) آن دو لوح را برداشت و به سوى قوم بنی اسراییل آمد. هنگامى كه وى كار زشت آنان را مشاهده كرد، لوح‌ها را بر زمين زد و به مؤاخذه‌ی برادرش پرداخت و گوساله را سوزاند و خرد كرد و آن را در آب ريخت و به بنی اسراییل نوشاند. سپس امر كرد شمشيرهاى خود را بردارند و به مدت نصف روز يكديگر را بكشند.

قرآن مجيد داستان مذكور را تقريبا به همين وضع در موارد مختلف نقل كرده است؛ جز اينكه ساحت مقدس حضرت هارون (ع) را از چنين كار ناروايى پاك دانسته است. (طه: 90). سازنده‌ی گوساله در قرآن كريم فردى به نام سامرى است.

اهل كتاب به كلمه‌ی ‌«سامرى» در قرآن كريم اعتراض كرده و گفته اند چنين كسى وجود نداشته است؛ زيرا سامرى به شهر سامره در فلسطين منسوب است و آن شهر را پادشاهى به نام عمرى كه سال‌ها پس از حضرت موسى (ع) مى زيسته، ساخته است. (كتاب اول پادشاهان 16:24) مرحوم علامه بلاغى پاسخ داده كه در بنی اسراییل فردى به نام شمرون بن يساكار بن يعقوب وجود داشته كه خاندان وى شمرونى ناميده مى شود. پيدايش 46:13 و 26:24) شمرونى در تلفظ عربى سامرى شده است.

تورات مى گويد خداوند به حضرت موسى (ع) دستور داد وى دو لوح سنگى مانند لوح هاى خرد شده بتراشد تا خداوند وصاياى مذكور را بر آن‌ها بنويسد. قرآن كريم نيز به اين مطلب اشاره كرده است.( اعراف: 154) الواح و ده فرمان

هنگامى كه سه ماه از خروج بنی اسراییل از مصر گذشته بود، حضرت موسى (ع) مأموريت يافت براى گفتگو با خداوند به بالاى طور سينا (=كوه سينا) برود. وى در آنجا دو لوح دريافت كرد كه فرامین خداوند بر آن‌ها نقش بسته بود. قرآن كريم از ‌«الواح» به صيغه جمع نام مى برد. (شعرأ:52) از جمله‌ی آن فرمان‌ها ده حكم بسيار مهم است كه به ده فرمان معروف شده است:

1- براى خود خدايى جز من نگيرید؛

2- به بت‌ها سجده نكنيد؛

3- نام خدا را به باطل نبريد؛

4- شنبه را گرامى بداريد؛

5- به پدر و مادر خود را احترام بگذارید؛

6- كسى را به قتل نرسانيد؛

7-زنا نكنيد؛

8- دزدى نكنيد؛

9- برای همسايه شهادت دروغ ندهيد؛

10- به اموال و ناموس همسايه طمع نورزيد.

پس از آن، تفصيلاتى درباره اين احكام در باب 21 به بعد سفر خروج آمده است.

10- گوساله پرستى

درتورات نقل شده وقتى بنی اسراییل مشاهده كردند حضرت موسى (ع) در مراجعت از طور سينا تأخير كرد، نزد حضرت هارون (ع) رفتند و از او درخواست كردند تا براى آنان خدايانى بسازد و آن حضرت موضوع را به حضرت موسى (ع) اطلاع داد و خواست آنان را هلاك كند، اما بر اثر شفاعت وى از آن صرف نظر كرد.

حضرت موسى (ع) آن دو لوح را برداشت و به سوى قوم بنی اسراییل آمد. هنگامى كه وى كار زشت آنان را مشاهده كرد، لوح‌ها را بر زمين زد و به مؤاخذه‌ی برادرش پرداخت و گوساله را سوزاند و خرد كرد و آن را در آب ريخت و به بنی اسراییل نوشاند. سپس امر كرد شمشيرهاى خود را بردارند و به مدت نصف روز يكديگر را بكشند.

قرآن مجيد داستان مذكور را تقريبا به همين وضع در موارد مختلف نقل كرده است؛ جز اينكه ساحت مقدس حضرت هارون (ع) را از چنين كار ناروايى پاك دانسته است. (طه: 90). سازنده‌ی گوساله در قرآن كريم فردى به نام سامرى است.

اهل كتاب به كلمه‌ی ‌«سامرى» در قرآن كريم اعتراض كرده و گفته اند چنين كسى وجود نداشته است؛ زيرا سامرى به شهر سامره در فلسطين منسوب است و آن شهر را پادشاهى به نام عمرى كه سال‌ها پس از حضرت موسى (ع) مى زيسته، ساخته است. (كتاب اول پادشاهان 16:24) مرحوم علامه بلاغى پاسخ داده كه در بنی اسراییل فردى به نام شمرون بن يساكار بن يعقوب وجود داشته كه خاندان وى شمرونى ناميده مى شود. پيدايش 46:13 و 26:24) شمرونى در تلفظ عربى سامرى شده است.

تورات مى گويد خداوند به حضرت موسى (ع) دستور داد وى دو لوح سنگى مانند لوح هاى خرد شده بتراشد تا خداوند وصاياى مذكور را بر آن‌ها بنويسد. قرآن كريم نيز به اين مطلب اشاره كرده است.( اعراف: 154)

;