پرسش و پاسخ

بازدید : 271 - پاسخگو : دکتر عبدالرحیم گواهی
سوال شماره ۵۱۹
سؤال 519 این همه رنگ سیاه در محرم از کجا آمده است؟ آیا رنگ سیاه رنگ شیعه است؟ در قرآن ۷ بار از رنگ سیاه نام برده شده و همه ی ۷ بار در کراهت آن سخن رفته است. از نظر روانشناسی رنگها، مشکی حزن و اندوه و افسردگی ایجاد می کند و می تواند باعث حالت تهوع گردد. به همین خاطر است که در هواپیما از رنگ سیاه هیچ استفاده ای نمی شود. رنگ سیاه، نماد ظلمت است، شادی و انبساط خاطر را از بین می برد و زمینه ی خودکشی در افرادی که در بحران اند را افزایش می دهد. این رنگ آثار روانی مخربی دارد. در یک پژوهش نشان داده شده که هنگامی که یک پل که رنگش سیاه بود و خودکشی های بسیار بر روی آن انجام می گرفت را به رنگ سبز تغییر دادند، آمار خودکشی بر روی آن به میزان قابل توجهی کاهش یافت. احادیث بسیاری در پرهیز از رنگ سیاه آمده است: ازجمله امام علی(ع) فرموده: لباس سیاه نپوشید که لباس فرعون است (بحارالانوار، ج۸۳: ۲۴۸). امام باقر (ع): ما در منزل لباس زرد و گلگون می پوشیم. ایشان همچنین گفته اند: هیچ رنگی در لباس هایتان بهتر از سفید نیست (وسائل الشیعه، ج۳: ۹_۳۵۶). امام صادق (ع) به یکی از اصحابش که حنان نام داشت و نعلین سیاه می پوشید گفت: چرا نعلین سیاه رنگ می پوشی؟ مگر نمی دانی سیاه برای چشم زیان دارد و ...غمبار است؟ حنان پرسید: چه رنگ بپوشم؟ امام: زرد رنگ بپوش که هم چشم را روشنی می بخشد، هم اندوه را می زداید و هم به مردانگی قوام می دهد، بویژه آنکه از پوشش های انبیاء نیز هست(اصول کافی:۴۶۵). ایشان همچنین گفته اند: رنگ سیاه، رنگ لباس دشمنان ماست. جایی دیگر: سیاه رنگ لباس دوزخیان است (وسائل الشبعه، ج۳: ۲۸۰). حضرت رسول(ص) قبایی از سندس سبز داشتند و رنگ سبز را بسیار دوست می داشتند. تمایل خاص ایشان به رنگ سبز سبب شد تا سبز رنگ اسلام شناخته شود. ایشان استفاده از رنگ سیاه را ناخوش داشتند (اصول کافی، ج۶: ۴۴۹). در مقاطع مختلف تاریخی مسجل است که مسلمانان صدر و شیعیان بعد، رنگ سفید یا سبز را برای خود برمی گزیده اند تا از دشمنان شان که معمولا لباس سیاه بر تن داشتند، تفکیک بشوند. به عنوان نمونه در زمان حکومت عباسیان چنین بود. موافقان سیاهپوشی چنین استدلال می کنند که سیاه پوشیدن برای عزاداری اشکالی ندارد. پاسخ این است که در اسلام عزاداری تنها ۳ روز جایز است و نه ۱۴ قرن. چرا ما تصور می‌کنیم که تنها می توان با عزاداری سالگرد واقعه ی عاشورا را گرامی داشت؟ عزاداری آنهم در این شکل به ابتذال کشیده ی فعلی اش چه نقشی در زنده نگه داشتن پیام عاشورا ایفا می کند؟ عزاداری عاشورایی در زمانه ای دارای کارکرد بود که شیعیان تحت حاکمیت های استبدادی امکان برگزاری مراسمی در تجلیل از امام حسین(ع) را نداشتند و لاجرم از پوشش عزاداری و نماد سیاه استفاده می کردند. اما اینک در ایران که این محدودیت برای یادکرد واقعه ی عاشورا وجود ندارد، عزاداری فاقد کارکردهای بایسته در پاسداشت و احیا پیام عاشورا در میان زندگان عزت طلب است. هم اکنون برای تأکید بر پرهیز از دیکتاتوری یزیدی، عزاداری خالی از ضرورت است. تغییر مراسم از آیین عزاداری به آیین آگاهی بخشی و انتقال پیام عاشورا به نسل جدید به سیاهپوش کردن فضای عمومی نیاز ندارد. تزریق اینهمه سیاهی به جان فضای عمومی و طبل کوبی های گوشخراش و آلودگی های صوتی و سوءاستفاده از نام حسین بزرگ برای مقاصد دنیوی مبتذل، انحراف از پیام بیدارکننده و عزت بخش عاشوراست. نکته ی دیگر اینکه موافقان سیاهپوشی می گویند: مخالفان سیاهپوشی همان وهابیون سعودی هستند. در پاسخ باید گفت که اتفاقاً این خود وهابیون هستند که رنگ سیاه را برای خود برگزیده اند. گروه هایی مثل طالبان و داعش و جبهه النصره که ریشه ی وهابی دارند، در رنگ سیاه غوطه می خورند و حتا پرچم داعش سیاه است. نتیجه اینکه: رنگ سیاه نه رنگ اسلام است و نه رنگ تشیع. بیشترین رنگ که مورد پسند اسلام و تشیع قرار داشته؛ سفید و سبز و زرد بوده است و این انتخاب نشان دهنده ی حسن توجه این دین به روانشناسی رنگ‌ها و درنظر گرفتن تأثیر علمی رنگها بر خلقیات فرد و جمع است. سفید رنگ مساوات و سادگی و فروتنی و برابری همه گانی و شفافیت و روشنی و نور و ... است، در عین حالی که همه ی رنگها را در خود نهفته دارد و مادر رنگها به حساب می آید. سیاهپوش کردن فضای عمومی بدعتی مخرب در دین است.

باسمه تعالی

پاسخ 519

 

اخوی گرامی آقای مهندس علی‌اصغر گواهی متن صحبت‌های نه چندان کوتاه یکی از دوستانشان را برای بنده فرستاده‌اند و خواهش کرده‌اند اگر نکته‌ای چیزی در رابطه با آن دارم خدمتشان عرض کنم که ذیلاً، بانضمام اصل مطالب (یا سؤال) دوست ایشان، مبنی بر این‌که «آیا رنگ سیاه رنگ شیعه است؟» چند کلمه‌ای عرض می‌کنم.

  1.  قبل‌از هرچیز از این دوست ناشناخته که این سخن‌های رویهمرفته درست و متین را ایراد فرموده‌اند و از اخوی گرام که آن را برای بنده ارسال فرموده‌اند تشکر می‌کنم که فرمود‌ه‌اند: «من یشکر المخلوق، لم یشکر الخالق». بنده هم بطور اصولی با این‌حرف‌ها موافقم و این ایرادات یا شبهات را وارد می‌دانم.
  2. متأسفانه هرچه بیشتر این مطالب را خدمت خیل عظیم برادران مداح می‌گوییم کمتر تأثیر یا تغییر رویه‌ای را شاهد هستیم! از آن بدتر ـ یا مهم‌تر؟ ـ شیوه‌ای است که رادیو ـ تلویزیون ملّی ـ میلی! ـ ما در پیش گرفته و هرچه ناصحان و دلسوزان انقلاب در این موارد می‌گویند گوش شنوا ندارد و خر خودش را می‌راند! و شب و روز به دنبال تبلیغ و ترویج این‌حرف‌ها است که امیدواریم خداوند هدایتشان بفرماید.
  3. شاید از این هر دو مهمتر شیوه و دأب علمای راستین دین است که در برابر خیلی از این زیاده‌روی‌ها، لابد برای حفظ آبرو، سکوت اختیار کرده‌اند! درحالی‌که دستور صریح اسلام آن است که هنگام ظهور بدعت‌ها بر علمای دین واجب است که علم خویش را ظاهر یا علناً اظهار نمایند، که متأسفانه اغلب چنین نمی‌کنند.
  4. از پیامبر بزرگوار اسلام(ص) نقل شده که «فکره ساعه خیر من عباده ستین سنه» (ساعتی اندیشیدن بهتر از شصت سال عبادت است) (نهج‌الفصاحۀ، گردآوری مرتضی تنکابنی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1385، ص 517). بنظر ما که با لختی اندیشیدن بطلان خیلی از این امور برملا می‌شود.
  5. در تأیید فرمایشات این دوست عزیز عرض می‌کنیم که در قرآن هم رنگ سیاه بیشتر با کذب و نفاق و اینها پیوند خورده است (آل عمران، 106؛ نحل، 58؛ زمر، 60؛ و غیره).
  6. در نهج‌الفصاحۀ پیامبر اکرم(ص) نیز رنگ سرخ علامت شیطان و رنگ سبز علامت بهشتیان ذکر شده است (پیشین، صص 564).
  7. ایضاً در رساله‌های عملیه ما هم در موضوع «لباس نمازگزار» رنگ سفید مستحب و رنگ سیاه مکروه اعلام شده است (اولین رساله آیت‌الله خمینی مربوط به اواخر دهه 1330، صص 1-140)؛ مطلبی که عیناً در رسالۀ تبصرۀ المتعلمین علامه حلّی که مربوط به 800-700 سال قبل است نیز بچشم می‌خورد (تبصرۀ المتعلمین، ترجمه و شرح آیت‌الله شعرانی، کتابفروشی اسلامیه، 1367، ص 51) که نشان می‌دهد مطلب از اول از این قرار بوده است. شاید به همین خاطر هم بود که در بچگی به ما می‌گفتند که لباس سیاه نپوشید، چون‌که در آن «شیطان» (= چرک و کثافت، میکرب) لانه می‌کند!
  8. در تاریخ هم که ما سیاه جامگان عباسی و اخیراً هم سیاه جامگان داعشی را داشته‌ایم که معرف حضورتان هستند و نامشان با قتل و غارت و وحشت پیوند خورده است.
  9. اخیراً تعدادی از جامعه‌شناسان و روانشناسان دلسوز نیز در مضرات اجتماعی و روانی این همه «سیاه باوری» و «سیاه گستریِ» همراه با بعضی‌از مراسم و آیین‌ها و شعائر هشدار داده‌اند که متأسفانه غلبه جوّ شعارزدگی بر تعقل و شعور مانع شنیدن صدای آنها شده است.
  10. هرچند که بنده هم، مثل این دوست عزیزمان: به ضرس قاطع معتقدم که «رنگ سیاه رنگ شیعه نیست»، لیکن مع‌الأسف این را هم باید اضافه کنم که با این توسعّی که ما در مورد مراسم محرم و ماه صفر و دهه‌های رحلت و شهادت و ایام سوگواری قائل شده‌ایم، ناخودآگاه چنین تصویر غلطی را در ذهن خیلی از جوانان و روشنفکران بوجود آورده‌ایم که شاید سالها و بلکه دهها سال اصلاح و تعدیل آن طول بکشد؟ والله اعلم.
  11. در همین راستا، تأکید بیش‌‌از حدّ روی بُعد رثائی حادثه عاشورا و به قول استاد شهید مطهری غفلت از بعد حماسی این جنبش الهی، در کنار بعضی اخبار و اقوال غیرمستندی نظیر «ان الحیوۀ عقیدۀ و جهاد» یا «کل یوم عاشورا و کل عرض کربلا» (برای توضیحات بیشتر نک. عاشورا پژوهی: با رویکردی به تحریف‌شناسی تاریخ امام حسین(ع)، محمد صحتی سردرودی، انتشارات خادم الرضا، چاپ پنجم، 1394) موجب ترویج هرچه بیشتر این فرهنگ سیاه‌پوشی شده است.   
  12. آخرین توجه و تذکر بنده هم این است که با این قبیل امورِ بعضاً خرافی و افراطی هرگز نباید به شیوه سرکوب و تخریب و مجادله و مخاصمه برخورد کرد که یقیناً نتیجه عکس خواهد داد، بلکه قصد و غرض باید «لطلب الاصلاح فی امۀ جدّی» و شیوۀ کار نیز باید بر مبنای «قُولا لَهُ قَوْلاّ لَيِّناً لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشى‌» (طه، 44) (و با او به نرمی سخن گوئید، شاید که پند گیرد تا در دلش خشیه پدید آید) بوده باشد.

 

                                                                                          ربنا اجعل عواقب امورنا خیرا

                                                                                  عبدالرحیم گواهی

                                                                            تهران ـ 30 شهریورماه 98