خوانـش هنـر فـردا با رویکـرد آینـده‌نگـری

بازدید : 858 - ۰۳ بهمن ۱۳۹۶
خوانـش هنـر فـردا با رویکـرد آینـده‌نگـری
عنوان خوانـش هنـر فـردا با رویکـرد آینـده‌نگـری
نویسنده عبدالرحیم گواهی
خلاصه مقاله مقدمه معرفی بنده. عدم تخصص در حوزه هنر[2]، تخصص در حوزه دین‌شناسی تطبیقی، آینده‌نگری،...

در این مقاله می خوانید : 

باسمه تعالی

 

 

خوانـش هنـر فـردا با رویکـرد آینـده‌نگـری[1]

 

 

  1. مقدمه
    1. معرفی بنده.
    2. عدم تخصص در حوزه هنر[2]، تخصص در حوزه دین‌شناسی تطبیقی، آینده‌نگری،...

 

  1. چیستی هنر
    1. باید ابتدا دید هنر چیست و خوانش آن چگونه است؟ و بعد به رویکرد آینده‌نگرانۀ چنین خوانشی پرداخت.
    2. بی‌تردید هنر ساخته (آفرینش، ابداع، ایجاد، برداشت) انسانها است.
    3. هنر برداشتِ از بیرون یا درون آدمی است؛ تجسمی/تجریدی/انتزاعی است؛ ...
    4. درک هنر از دو طریق حضوری (شهودی) و حصولی است: هنر شهودی از درون، ذهنی‌تر، انتزاعی‌تر،... است و بیشتر با روح و جان آدمی سروکار دارد تا هنر حصولی که ابژکتیوتر، فیزیکال‌تر، ماتریال‌تر، قاعده‌مند‌تر، گذاره‌پذیر‌تر، عینی‌تر،... است.
    5. هنر تأثیر و تأثر، یا برداشت ذهنی هنرمند و مخاطب است ولذا برای هیچ‌ دو نفری یکسان نیست: یکی گل می‌پسندد و دیگری چوب خشک، یکی‌سبزه‌زار و دیگری خاک کویر و سومی آب دریا.
    6.  هنر ربط وثیقی با زیبایی دارد و زیبایی و خیر و حقیقت از مفاهیم بنیادین نظام ادراکی ما هستند.

7-2 هنر وجه متعالی و زیباشناختی اشیاء و مقولاتِ جهان است و بیشتر با روح و روان و جان آدمیان سروکار دارد.

8-2 یونانیان به هنر می‌گفتند «تخنه» که همان تکنیک ما باشد و بیشتر ـ در اصطلاح امروزیان ـ به فن و فناوری می‌خورد تا هنر به معنای مصطلح و امروزی کلمه.

 9-2 تا سده‌‌های میانه (دوران رنسانس) هم هنوز از دو نوع هنر مکانیکی (Ars Mechanicus) و هنز آزاد
(Ars Liberalism) سخن گفته می‌شد که اولی بیشتر فن و هنری تولیدی و مکانیکی (فیزیکال) بود و دومی بیشتر آفرینشی ذهنی، متعالی و زیبا.

10-2 همچنین خوب است اضافه کنیم که تا همین دو ـ سه قرن پیش هنر نوعاً در خدمت قدرت، اعم از قدرت روحانیون (کلیسا) و قدرت غیر روحانیون (شاهان)، بود و هنر آزاد ـ غیرفرمایشی و غیرسفارشی چندان جایگاهی نداشت.

 

 

    3. تعریف هنر

  1. علامه دهخدا هنر را «علم و معرفت و دانش و فضل و فضیلت و کمال و کیاست و فراست و زیرکی» می‌داند و می‌نویسد هنر در واقع به‌معنی آن درجه از کمال آدمی است که هشیاری و فراست و فضل و دانش را در بردارد و نمود آن صاحب هنر را برتر از دیگران می‌نماید.
  2. افلاطون معتقد است: تمام هنر (زیبایی)‌های این جهان تصویری از جهانی دیگر است.
  3. ارسطو معتقد است: آفرینش هنری لزوماً تقلید از امر واقعی (ابژه/ابژکتیو) نیست و بلکه مبتنی بر برداشتی ذهنی از واقعیت است که اگر خوب به تصویر درآید موجب لذت می‌شود.
  4. نیچه معتقد است: هنر، زندگی را ممکن و شایسته زیستن می‌کند.
  5. هایدگر معتقد است: علم مدرن ناتوان از گشودن راز هستی است و این تبیین و رازگشایی تنها کار هنرمندان و شعرا است.

6-3 هگل معتقد است: فلسفه، هنر، و دین سه جلوه (لحظه/آن/پرده) از جلوات مطلق هستند و هنر، به‌عنوان یکی از این سه لحظه، با زیبایی پیوند داد.

  1.  به زعم ما هنر توان و مهارت خلق زیبایی است و هنرمند کسی است که موضوعات بیرونی، یا اصول و ارزشها و حتی پند و اندرزهای ما را می‌گیرد و آن را تبدیل به یک اثر هنری، زیبا و لذت‌بخش می‌سازد. از همین روست که عده‌ای کل هنر را حاشیه‌ای بر زیباشناسی افلاطون می‌دانند.
  2. همچنین گفته شده تفاوت هنرها در تفاوت هنرمندانِ خالق آنها و سه تاریخ زیر در ارتباط با هنرمند و خالق اثر هنری است:

1-8-3   تاریخ پیرامون خالق اثر (جامعه، زیست ـ بوم ـ فرهنگ؛ خودآگاه و ناخودآگاه جمعی)

2-8-3   تاریخ هنر موردنظر

3-8-3   تاریخ شخصی هنرمند (خودآگاه و ناخودآگاه فردی)

9-3 به زعم ما هرکس در نوع کار و رفتار و حرفه خود هنری دارد، از کودک خردسال گرفته تا پیر بزرگسال، از دانش‌آموز و دانشجو گرفته تا معلم و استاد، از بقال و نانوا و قصاب گرفته تا هنرمند و نوازنده و سراینده و... ، گویی که صحنۀ زندگی سِن تئاتری است به گستردگی جهان و به طول عمر همه انسانها و هرکس در این صحنه بفراخور نقشی بازی می‌کند: غرض نقشی است کز ما باز ماند/ کـه هـستـی را نمـی‌بینـم بقـایـی

هرچندکه امروزه، در عرف عام، هنر را نه به تمام آن فنون و هنرمندی‌ها و مهارت‌های هنرمندانه و بلکه بر هنر به معنای خاص و اخص کلمه اطلاق می‌کنند.

 

 

  1. خوانش هنری
    1. خوانش، درک، دریافت، برداشت، قرائت، رویکرد،... هنری نحوه مواجهه مخاطب با یک اثر هنری است که چنانکه بیشتر گفتیم می‌تواند جنبه حصولی و حضوری، یا ابژکتیو و سوبژکتیو، یا درون ذاتی و برون‌ذاتی داشته باشد.
    2. به تعداد اصناف مردم و مکتب‌ها و مذهب‌ها می‌توان خوانش داشت، خوانش‌های علمی، سکولار، هنرمندانه، عامیانه، دینی، فلسفی، ادبی، عرفانی، ایمانی، وجدانی، نفسانی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، نظامی و انواع دیگر.
    3. در داخل هریک از این اصناف و دستجات نیز می‌توان به تعداد افراد گروه خوانش‌های متفاوت داشت.
    4. هم هنر «دیروز و امروز و فردا» دارد و هم ـ به تبع آن ـ خوانش‌های هنری. نهاد ناآرام جهان پیوسته در حال تغییر است ولذا همه‌چیز مربوط به آن، اعم‌از انسان و تاریخ و فرهنگ و جامعه و هنر نیز دائماً در حال تغییر و بازشدگی است. به‌قول مولوی:

        هر زمـان نو می‌شـود دنیـا و مـا

بی‌خبـر از نـو شـدن انـدر بقـا

        آب انـدر جـوی نونو مـی‌رسـد

مستمـری می‌نمـایـد در جسـد

 

 

 

 

  1.  متأسفانه هیچ‌خوانشی مطلق یا درست یا مطابق با واقع نیست. اصلاً واژه‌های مطلق، درست، واقعی و غیره، در مواجهه انسان با یک اثر هنری، معنای محصّلی ندارند. هر فرد یا گروه اجتماعی برحسب تحصیلات، تجربیات و جایگاه اجتماعی خود برای خویش یک «افق و منظر اجتماعی و رویکردی» ایجاد می‌کند و سپس متن/موضوع یک اثر هنری را با «افق انتظار» شخصی خویش تطبیق می‌دهد تا کارکرد مورد انتظارخویش را از آن برداشت کند!

6-4 به‌همین دلیل هم لوکاچ (فیلسوف مجاری) می‌گوید: هنر محصول تکامل اجتماعی انسانها است و ابزاری است که آدمی با آن خود را، و مناسبات تاریخی و اجتماعی خود را، می‌سازد.

  1. اگر هم بتوان برای خوانش وجه فیریکال و حصولی هنر قواعد و ضوابطی توصیفی بیان کرد چنین چیزی برای خوانش وجه متافیزیکی و حضوری هنر هرگز ممکن نیست.

                      هرچـه‌ گویی ‌ای دم هستی از آن

پـرده دیگـر بر آن بستـی بـدان

 

                                                                                                  (مولوی)  

  1. خوانش هنر به سه عامل بستگی دارد:

1-8-4   کارکرد ذهنی و عواطف و احساسات هنرمند

2-8-4   مخاطب اثر، فرد و جامعه‌ای که خوانش هنری برعهده آنهاست

3-8-4   بستر شکل‌گیری یک اثر هنری

 

9-4 سرانجام این‌که اگر، به زعم عده‌ای، زیبایی و هنر نیز، در کنارحق و حقیقت، و خیر و خوبی، در زمره سه مقوله بسیط و بنیادین عالم وجود و نظام ادراکی ما می‌باشد، ما را چه رسد به تبیین و تفسیر تمام و کمال آنها، چرا ‌که این مقولات بنیادین جز با چیزی غیر از خودشان تعریف و توصیف نمی‌شوند.

 

 

  1. آینده‌نگری و رویکرد آینده‌نگرانه

برای بحث درباره این‌که رویکرد آینده‌نگرانه چیست و چه تفاوت‌هایی با رویکردهای غیرآینده‌نگرانه (اقتصادی، اجتماعی، فلسفی، ادبی و غیره) دارد ابتدا باید ببینیم آینده‌نگری چیست و تفاوت آن با سایر حوزه‌های اندیشه بشری کدام است.

1-5 آینده‌نگری حوزه‌ای (علمی ؟) است که بیشتر در پی ساختن آینده‌های مطلوب است تا یافتن آنها.

2-5 آینده‌نگری به‌دنبال ساختن آینده‌ای انسانی، پایدار، متوازن و متعادل است که در آن حفظ و استمرار حیات (طیّبه) انسانی، محیط زیست، و همه موجودات زنده اعم از انسان و حیوان و نبات مقدور باشد.

  1. آینده‌نگری در پی دستیابی به وجه آرمانی جهان آینده است.

4-5 از مشخصات جهان آینده (آینده جهان) جنبه‌های مجازی، گلوبال، می‌نیمال، دیجیتال، تکثرگرا، بدون مرز، همگانی و عامه پسند، مبتنی بر نور و صوت و تصویر‌پردازی، طبیعت‌گرا (دوستدار طبیعت)، تخصصی‌بودن و غیره آن است که همه اینها در نگاه بشر به آینده دخیل خواهند بود، نگاهی انسانی، عقلانی و (به‌زعم صاحب این قلم) رحمانی.

5-5 آینده‌نگری دیسیپلینی بین رشته‌ای است.

6-5 بالأخره این‌که انسان آینده، با رویکرد آینده‌نگرانه خود به جهان، باید دنبال احیای همه فضایل و خیر و خوبی‌ها و سرکوب همه رذایل و شریرت‌‌های جهان امروز باشد تا شاید بتواند از مرگ (پایان) جهان (فوکو/نیچه) و هشت گناه بزرگ انسان متمدن (کنراد لورنتس، ترجمه دکتر بهزاد، انتشارات زمان، 1358) و سرانجام «سیطره کمیت و علائم آخر زمان» (رنه‌گنون، ترجمه علیمحمد کاردان، مرکز نشر دانشگاهی، 1361) جلوگیری کند.

  1. بزرگترین معضلات بشر کنونی را فقر، جنگ، جمعیت، آلودگی زیست محیطی، اختلاف طبقاتی، تعصبات مذهبی، استبداد، استثمار، تکاثر ثروت، سلاح‌های کشتار جمعی، تک صداگرایی، سوراخ‌شدن لایه ازن، گرمایش ربع مسکونی، رشد مصرف‌گرایی، زوال اخلاقی، مرگ خدا، اباحیگری، تزلزل بنیان خانواده، مصرف مواد مخدر و اموری از این قبیل بر شمرده‌اند، ولذا رویکرد آینده‌نگرانه به جهان (و ازجمله هنر) اگر بخواهد از نوع مسئولانه و متعهدانه باشد (البته نه از نوع هنر دستوری و تجویزی که کار کمونیست‌ها است) باید نوعی مواجهه با همه این امور و تلاش در صدد دفع و رفع آنها را نیز مدنظر داشته باشد. هرچندکه جای بحث مبسوط هنر آبستره و هنر مسئول اینجا نیست.

 

                                                                                          عبدالرحیم گواهی

                                                                                  رئیس انجمن علمی آینده‌نگری ایران

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فهـرسـت منـابـع

 

 

  1. بابک احمدی، حقیقت و زیبایی درس‌های فلسفه‌ی هنر، 1374، نشر مرکز
  2. زیگفرید گیدیون، فضا، زمان، معماری، منوچهر مزینی، 1389، انتشارات علمی و فرهنگی
  3. یورگ کورت گروتر، زیبایی‌شناسی در معماری، دکتر جهانشاه پاکزاد، مهندس عبدالرضا همایون، 1390، چاپ و انتشارات دانشگاه شهید بهشتی


[1] . رئوس سخنرانی دکتر عبدالرحیم گواهی رئیس انجمن علمی آینده‌نگری ایران در «هفتمین کنفرانس علمی ـ تخصصی طوبای زرین» با عنوان «خوانش هنر امروز»، جشنواره بین‌المللی هنرهای تجسمی فجر، آمفی تئاتر موزه هنرهای معاصر ایران، تهران، 27 بهمن‌ماه 1395.

[2] . لذا استفاده از کمک‌های فکریِ ارزشمندِ همکارم سرکار خانم مهندس مهدخت امیدوارتهرانی و شاگردم خانم مهندس فرانه بلوچِ فرد در تهیه این مطلب.