
«جایگاه آیندهپژوهی در ایران» در گفتوگو با دکتر عبدالرحیم گواهی
«زمان» در انحصار بشر
مهسا رمضانی: این روزها که تحولات در ابعاد مختلف اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و ... شتاب بسیار یافته، زمان تا حد زیادی رنگ باختهاست. از این رو، صحبت از «آینده» به عنوان بستری دستنخورده، توجه بسیاری از اهالی فکر را به خود جلب میکند. بشر امروز که به واسطه تکنولوژی سیطرهای تام بر تمام ابعاد زندگیاش یافته، این بار میکوشد تا «زمان» را نیز در انحصار خود بکشد. به اعتقاد بسیاری از تحلیلگران، عدم قطعیت نهفته در آینده منبعی گرانبها از فرصتها است که باید تلاش کنیم آن را در جهت خواستههای خود سامان دهیم. در این راستا، علم آیندهپژوهی که حوزهای نوپا در جامعه ما است، ساختن آیندهای مطلوب را جستوجو میکند. از این رو، برآن شدیم تا در گفتوگو با دکتر عبدالرحیم گواهی، مدیر گروه آیندهنگری فرهنگستان علوم، از جایگاه این حوزه مطالعاتی در کشور جویا شویم که ماحصل آن از نظرتان میگذرد.
جناب دکتر گواهی، با توجه به اینکه سالها در حوزه آیندهپژوهی فعالیت داشتهاید، چه تعریفی از آن ارائه میکنید؟
از آنجا که «حال» هر لحظه، به گذشته میپیوندد، انسان تنها «گذشته» و «آینده» را به عنوان دو وضعیت قابل تأمل در دسترس خود مییابد. از طرفی چون گذشته سپریشده، صرفاً میتوان از آن برای مطالعه و عبرتآموزی بهرهگرفت و آنچه باقی میماند، «آینده» است.
آیندهپژوهی حوزه علمی یا شبهعلمی جدیدی است که از حدود جنگ جهانی اول مطرح شدهاست. این حوزه علمی با پیشبینی، تخمینزدن یا روندیابی تفاوت دارد و به تعبیری «مطالعه در رابطه با آیندههای محتمل، ممکن و مطلوب است» که ساختن جهانی مطلوب را جستوجو میکند.
از آنجا که انسان موجودی متفکر و اندیشمند است، بیشترین دغدغه را در مورد آیندهاش دارد. بنابراین، با توجه به پیشرفت تکنولوژیکی که امروزه بدان دست یافته سعی بر ساختن آیندهاش میکند تا آن را در جهت اهداف مطلوب خود ساماندهی کند. آیندهپژوهی در واقع به «تصویرکشیدن» یک آینده مطلوب و سپس «ساختن» آن است.
تاریخچه آیندهپژوهی در جهان و در ایران به چه زمان و دورهای بازمیگردد؟ و چه کشورهایی در این حوزه پیشگام بودند؟
آیندهپژوهی به شکل مدرن خود حدود 70 یا 80 سال پیش در اروپا، ژاپن و امریکا مطرحشد. اما درباره اهمیت یافتن این علم در کشور ما باید گفت که آیندهپژوهی در ایران همچون سایر علوم جدید وارداتی است و پس از پا گرفتن در جوامع دیگر، تقریباً از اواسط دهه 40 در کشور مطرحشد. اما به صورت جدی از سال 1378 فرهنگستان علوم جمهوریاسلامی ایران از سوی ریاست جمهوری وقت مأمور مطالعه و ارتقای این حوزه شد. از این رو، آیندهپژوهی در فرهنگستان تقریباً یک بنیان 15 ساله دارد.
آیندهپژوهی از چه علومی بهره میگیرد؟
علم آیندهپژوهی همچون مدیریت یک حوزه میانرشتهای است و تقریباً همه حوزهها و رشتهها را دربرمیگیرد چراکه برای بررسی موردی آینده هر پدیدهای، خواه ناخواه با مجموعهای از گزارهها مواجه هستیم که هر یک برخاسته از یک حوزه دانشی است. از این رو، آیندهپژوهی به نوعی دربردارنده جامعیتی به گستره همه علوم اعم از علومانسانی، مهندسی و پایه است.
اشارهکردید که آیندهپژوهی رویکردی میانرشتهای دارد. به اعتقاد شما گسستی که امروزه بین علومانسانی، علومپایه و مهندسی وجود دارد تا چه اندازه این حوزه مطالعاتی را نیز دربر میگیرد؟
بسیار زیاد. متأسفانه در این زمینه با دو گسست عمده مواجه هستیم. نخست تداخل علوم دقیقه با علومانسانی که بعد از رنسانس مطرحشد؛ درست زمانی که علم، توسعه و تکنولوژی بیش از حد اهمیت یافت و بر عقل بشری تکیه شد. از آن زمان به بعد، چون اغلب واردکننده علم از غرب بودیم، این رویکرد در جامعه ما قوت گرفت و این شد که به تدریج با جهانی پوزیتیویستی مواجه شدیم.
از طرفی، زیادهروی در استفاده از منابع طبیعی مشکل دیگر جوامع جهان سوم و از جمله ایران است. این در حالی است که ما علوم تولیدیمان را هم کاربردی نکردیم و جنبه نظری و عملی آن را بههم نیامیختیم. علمی که در جهان سوم تولید میشود کاربردی نیست و به تبع آن حوزه آیندهپژوهی که جامعیتی به وسعت همه علوم را طلب میکند از این مسأله مستثنی نیست. به تعبیری یکی از چالشهای اساسی ما در حوزه آیندهپژوهی همین نکتهای است که شما به آن اشاره کردید. این در حالی است که این امر اختصاص به جامعه ما نداشته و اکثر کشورهای جهان سوم و جهان اسلام با این مسأله دست به گریبان هستند.
برخی، از کاربردیکردن علوم با عنوان یک رویکرد پوزیتیویستی یاد میکنند و بر این باورند که نمیتوان رویکردی پروژهای را برای مفاهیم انسانی به کار برد، قضاوت شما در این باره چیست؟
این امر بحث مفصلی را طلب میکند. با این حال آنچه میتوانم بگویم این است که کاربردیکردن هیچ منافاتی با مفاهیم انسانی ندارد و همواره علومانسانی، زیر بنای علوم دقیقه بودهاند. مطالعه اتم در فیزیک برابر با پذیرش اصل وجود اتم است و پذیرش «اصل وجود» خود از مفاهیم فلسفی است. بنابراین خواهناخواه، آگاهانه یا ناخودآگاه ما از علومانسانی متأثر هستیم. از اینرو، تلاش برای کاربردیکردن علوم و آمیختن امر انتزاعی با امور ملموس اتفاقاً در جهت برجستهکردن علومانسانی است تا نادیده انگاشتن آن.
در عالم واقع چقدر آیندهپژوهی به کار گرفته میشود و به اعتقاد شما ما امروز در کجا ایستادهایم؟
ما در این زمینه با مشکلاتی مواجه هستیم و در نقطه شروع قرار داریم. برنامهریزی برای آینده از ویژگیهای یک جامعه ایدهآل است و تحقق این امر در جوامع جهان سوم که با دشواریهای بسیار مواجهند، سختتر مینماید. فکر میکنم آنچه در این مسیر میتواند به ما کمک کند، دادن بهای لازم به «عقل» است و لذا باید سعی کنیم «شعار» را به جای «شعور» ننشانیم. رسیدن به «پیشرفت» بحثی مرتبط با مدرنیته و تجدد است و از آن گریزی نیست. از این رو، داشتن دیدگاههای واپسگرایانه و خرافی در این زمینه بازدارنده خواهدبود. بنابراین باید با نشاط و امید برای ساختن آیندهای ایدهآل حرکت کرد.